۱۰ مهارت ضروری زندگی
مهارت خودآگاهی
«خودآگاهی» توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات نقاط ضعف و قوت، ترسها و خواستههاست. برای اکثر ما توصیف ویژگیهای اخلاقی و رفتاری برای دیگران، کار دشواری است.
اکثر ما فقط در مورد ویژگیهای کلی و عمومی از جمله سن، جنس، نامخانوادگی، تحصیلات، وضع شغلی و… خود صحبت میکنیم و از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خود اطلاعات کافی و مناسب نداریم. به عنوان مثال:
نمیدانیم که چه کارهایی را خوب میتوانیم انجام دهیم؟
چه ویژگیهای اخلاقی خوب و مثبت داریم؟
به چه علت مهربان هستیم؟
چه ویژگیهای منفی اخلاقی داریم؟
در مهارت خودآگاهی میآموزیم که:
- با تکیه بر نقاط قوت خود برای بهبودی نقاط ضعف خود تلاش کنیم. آمادگی از نقاط ضعف باعث میشود که فرد با استفاده از این آگاهیها تسلط بیشتری بر خود داشته باشد.
- از نیازهای خود اطلاع پیدا کنیم و یاد بگیریم که مسیری سالم را برای تأمین نیازهای خود پیدا کنیم.
- در زندگی خود اهداف واقعی را دنبال کنیم و از دنبال کردن اهداف غیرواقعی، تخیلی و کمالگرایانه پرهیز کنیم، چرا که اهداف غیرواقعیبینانه باعث خشم و خشونت میشود.
در نهایت خودآگاهی باعث ارزشمندی ما میشود و به ما کمک میکند تا دنبال ارزشهای واقعی به جای ارزشهای غیرواقعی وکاذب باشیم، و رضایت کافی را از زندگی داشته باشیم.
شناخت احساسات
یکی از اجزای مهم مهارت خودآگاهی، شناخت احساسات است. از عوامل مهمی که به ما کمک میکند تا زندگی خوب و موفقی داشته باشیم، این است که خود را بشناسیم، احساس خوبی درمورد خود داشته باشیم و از کسی که هستیم شاد و راضی باشیم. افرادی که به خود حس خوبی دارند، چنین خصوصیاتی دارند:
- خصوصیات مثبت و تواناییهای خود را میشناسند و به اینها افتخار میکنند.
- خصوصیات منفی و نقاط ضعف خود را میشناسند و میپذیرند و سعی میکنند که آنها را اصلاح کنند.
- برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند و به خود و دیگران احترام میگذارند.
- موفقیتها و شکستهای خود را میبینند و تشخیص میدهند.
- همیشه از کسی که هستند، راضی هستند.
مهارت همدلی
مهارت همدلی یکی از مهارتهای زندگی است که برای برقراری ارتباط مؤثر لازم و ضروری است. فردی که با دیگران همدلی میکند، علاوه برکسب احترام و محبوبیت در اجتماع و خانواده، اعتماد به نفس بیشتری نیز پیدا میکند و احساس مفید بودن میکند.
همدلی توانایی درک احساس و تجربهی دیگران است؛ به این معنی که فرد بتواند خود را جای آن فرد بگذارد و دنیا را از چشم او ببیند و بتواند احساس دیگران را بشناسد. یعنی در موقعیتهای مختلف، احساسات دیگران مثل خشم، ترس، غم و… را تشخیص دهد و به درستی به آنها پاسخ بدهد.
آنچه همدلی برای فرد به ارمغان می آورد:
- افزایش اعتمادبهنفس
- احساسات خوشایند و مثبت بودن
- تحکیم روابط بین فردی
- کمک به تصمیمگیری بهتر
- پیشگیری از آسیبهای روانی اجتماعی
- شناخت بهتر دیگران و ایجاد روابط گسترده
راههای تقویت همدلی:
- به افراد فرصت دهیم تا احساسات خود را راحتتر بیان کنند.
- نسبت به احساسات خود، آگاهی داشته باشیم تا بتوانیم احساسات دیگران را درک کنیم.
- با درک احساسات طرف مقابل به او نشان دهیم که برایش ارزش و احترام قائل هستیم.
- خود را جای دیگران قرار بدهیم و دنیا را از چشم آنها ببینیم.
- افراد را به خاطر رفتارهای همدلانهشان تشویق کنیم.
- در زمان همدلی افراد را مقصر ندانیم و آنها را سرزنش نکنیم.
- شنونده خوبی باشیم و از نصیحت کردن بپرهیزیم.
تعادل همدلی:
برای اینکه بتوانیم مهارت همدلی خود را بالا ببریم باید در عکسالعمل نشان دادن تعادل برقرار کنیم. نه آنقدر عکسالعمل نشان دهیم که به مشکل فرد افزوده شود و نه آنقدر بیاهمیت باشیم که احساس کند او را درک نمیکنیم. برای ایجاد تعادل باید واکنش منطقی نشان دهیم. فکر کنیم ببینیم این موضوع چقدر برای فرد مهم هست و چقدر به آن اهمیت میدهد و سپس با آن برخورد کنیم.
آموزش مهارت همدلی به کودکان:
مهارت همدلی باید از دورهی کودکی به افراد آموزش داده شود تا در وجود او نهادینه گردد. فردی که در دورهی کودکی و شکلگیری شخصیتش با دیگران همدلی نکرده، دربزرگسالی به سختی میتواند خود را جای دیگران بگذارد.
آموزش مهارت همدلی به کودکان راههای مختلفی دارد؛ مثلاً میتوانید از او بخواهید در طول یک هفته احساسات خود را مشخص کند. به او بگویید که چرا همیشه یک احساس ثابت وجود ندارد، با ایجاد این بحث میتوانید تفاوت احساسات و مهارت همدلی را به کودک آموزش دهید.
مهارت روابط بین فردی
مهارت روابط بین فردی یکی از مهمترین مهارتهای فردی است که در هنگام ورود به جامعه و برخورد با دیگران به آن نیاز داریم. هر انسانی به صورت ذاتی، فردی اجتماعی است و تمایل دارد که با دیگران درتعامل و ارتباط باشد. برقراری ارتباط با دیگران نیازمند آداب و قوانین خاصی است و در صورتی که نادیده گرفته شود، فرد طرد خواهد شد.
مهارت روابط بین فردی نوعی مهارت ارتباطات اجتماعی است که عدم وجود آن به فقدان سلامت اجتماعی منجر خواهد شد. این مهارت مهم به دو دسته تقسیم میشود:
- ارتباط کلامی
- ارتباط غیر کلامی
ارتباط کلامی
در ارتباط کلامی، برقراری ارتباط بین فردی از طریق گفتار وکلمات اتفاق میافتد. انسانها با استفاده از کلام خود میتوانند اطلاعات زیادی دربارهی احساسات، خواستهها و افکار خود به دیگران انتقال دهند. جهت داشتن تسلط بر ارتباطات کلامی لازم است دو مهارت خوب گوش دادن و خوب صحبت کردن را داشته باشید.
ارتباط غیر کلامی
بخش اعظمی از مهارت بین فردی در دانشآموزان را ارتباطات غیرکلامی تشکیل میدهد. لحن صحبت، سرعت ادای کلمات، زبان بدن، حالت چهره و طرز نگاه کردن از مهمترین مواردی است که در مهارت ارتباط بین فردی تأثیرگذار است.
چگونه میتوانیم این مهارت را تقویت کنیم؟
تقویت مهارت ارتباط بین فردی نیاز به تمرین زیادی دارد. این مهارت میتواند شما را در نظر دیگران جذابتر کند. تنها کافیست موارد زیر را به خوبی انجام دهید:
- گوش کردن به صورت فعال و صبورانه
- نگاه کردن به صورت مخاطب
- داشتن لبخند بر روی لب
- تکان دادن سر به عنوان تأیید صحبت
- خمیازه نکشیدن
- عدم توجه به اتفاقات پیش آمده در محیط
- استفاده از جملات و سؤالاتی مانند: دیگه چی؟ ،چه جالب! ،آره میدونم، چی میگی!
- منسجم حرف زدن و پراکندهگویی
- نگاه کردن به چشمان مخاطب در هنگام صحبت کردن
مهارت ارتباط مؤثر
در یک ارتباط مؤثر باید انتقال افکار و احساسات به صورت دوطرفه باشد.
مدیریت احساسات خود شرط داشتن ارتباط موفق با دیگران
اگر بتوانید با احساساتی مثل خشم، ناراحتی، ترس، تعجب، نفرت و لذت در ارتباط باشید، بهتر میتوانید خود را مدیریت کنید و به راحتی میتوانید کنترل شرایط را در دست بگیرید و به شکل اثربخشتری با دیگران ارتباط برقرار کنید.
اهمیت ارتباط مؤثر
افرادی که سختتر یا بهتر از دیگران کار میکنند، همیشه همهی توجهها را به خود جلب میکنند. مهارتهای ارتباطی به شما امکان میدهد تأثیرگذاری بیشتری داشته باشید و به ارتباطات بیشتری دست یابید. یک فرد با مهارتهای ارتباطی بهتر، درجایگاه شغلی بهتری از همردههای خود قرار میگیرد.
چگونه مهارتهای ارتباطیمان را بهبود ببخشیم؟
- تماس چشمی برقرارکنید.
- از زبان بدن استفاده کنید.
- یک پیام واحد بفرستید.
- یک شنوندهی فعال باشید.
- بر ذهنیت خود تسلط داشته باشید.
- قضاوت نکنید.
- در زبان بدن به تفاوتها توجه کنید.
- شمرده صحبت کنید.
- درک حالات چهره.
- مثبت فکر کنید.
- بر حل مشکلات تأکید کنید.
- خودتان باشید.
- قابل اعتماد باشید.
- لذت بردن از برقراری ارتباط
تفاوت بین ارتباط بین فردی و درون فردی چیست؟
ارتباط بین فردی: هنر به اشتراکگذاری اطلاعات با دیگران به وسیلهی تبادل تجربیات است. شما در هر شرایط تحصیلی،کاری و شخصی به آن نیاز دارید.
ارتباط درون فردی: ارتباطی است که ابتدا در ذهن فرد رخ میدهد و این گفتگوی درونی میتواند باعث ایجاد واکنشی مثبت یا منفی در بیرون شود.
چگونه مهارت درون فردی را بهبود ببخشیم؟
تجسم یک مهارت درونی است که توسط ورزشکاران و هنرمندان و… برای رسیدن به عملکرد بهتر استفاده میشود. بدن فیزیکی با کمک ذهن به حرکت درآمده و نگرش مثبت و اعتماد به نفس را نیز از آن میگیرد. با تلقین وتجسم مثبت میتوان گفتگوی منفی درونی را کنترل کرد.
برای بهبودی روابط ۳ گام بردارید:
- شناسایی گفتگوی درونی منفی
- توجه به جنبههای مثبت فکری
- علت به وجود آمدن آنها
نتیجه گیری:
یادتان باشد آینه هرگز اول به شما لبخند نمیزند.
مهارت مقابله با استرس
مدیریت استرس(Stress Management) از بهترین درمانهای کاهش استرس به شمار میرود. بیماریهای مربوط به استرس از شایعترین بیماریهای روانی در تمام دنیا محسوب میشوند و انواع مختلفی دارند. منظور از استرس، احساسهای منفی و در عین حال مهم و تأثیرگذار در زندگی هستند.
گاهی اوقات مشکل از جایی آغاز میشود که استرس در قالب بیماری خود را بروز داده و موجب اختلال در زندگی فردی، اجتماعی، شغلی و… میشود. در این شرایط فرد باید به منظور مدیریت استرس خود، به روانپزشک، روانشناس و رواندرمانگر مراجعه کند.
مدیریت استرس چقدر زمان میبرد؟
مدیریت استرس(Stress Management) در مدت زمان کوتاه اثربخشی پایینی دارد. درصورتی که فرد به صورت مداوم تحتِنظر رواندرمانگر حرفهای قرار بگیرد، درمان می تواند در بلند مدت مؤثر واقع شود. رواندرمانگر تعداد جلسات موردِنیاز را مشخص میکند. سپس فرد باید این جلسات را پشتِسر بگذارد تا مهارتهای لازم برای کنترل استرس را به دست بیاورد.
تکنیکهای مدیریت استرس
رفتار درمانی(Behavioral Therapy) نیز در درمان استرس نقش دارد. از درمانهای رفتاری مؤثر میتوان به آرامسازی، ریلکسیشن و روش بیوفیدبک اشاره کرد.
در طول جلسات، روانپزشک به بیمار تکنیکهایی را آموزش میدهد تا در هنگام یک موقعیت استرسزا علائم جسمانی خود را کنترل کند. علائم جسمانی استرس عبارتند از:
- تپش قلب
- دلشوره
- اضطراب
- تنگی نفس
- سردرد
به مرور زمان، بیمار عوامل استرسزای درونی خود را شناسایی میکند. سپس نوبت به عوامل استرسزای بیرونی میرسد و فرد قدرت غلبه بر استرس کلی را کسب میکند.
راهکارهایی ساده برای مدیریت استرس
برای مقابله با استرس «مدیریت زمان» و «وقت شناسی» را یاد بگیرید. کارهای روزمرهی خود را یادداشت کرده و از قبل اولویت و مدت زمان لازم برای انجامشان را مرور کنید. چرخهی خواب ثابتی داشته باشید.
صبحها، حتی در روزهای تعطیل زود بیدار شوید. دراین صورت ساعت فعالیت بدن منظم شده و بدن به این روند عادت میکند. پس از گذشت مدتی، در هنگام زود بیدار شدن احساس بهتری خواهید داشت. از ارتباط با افرادی که به هر علتی باعث استرس شما میشوند، دوری کنید.
مهارت حل مسئله
هدف نهایی حل مسئله پیدا کردن بهترین راه حل برای مشکلات زندگیست. در بعضی از مسائل بهترین روش این است که افراد اطلاعات خود را بالا ببرند و دانستههای قبلی خود را به کار ببندند. مهم ترین معیار وگزینه برای حل مسئله بینش است.
چگونه مهارت حل مسئله را در خود پروش دهیم؟
۱- شناسایی مسئله:
این مرحله ممکن است آسان و ساده به نظر برسد.گاهی اوقات افراد ممکن است به اشتباه تنها بخشی از مسئله را به عنوان مشکل در نظر بگیرند؛ این امر باعث میشود تا تلاشهای افراد ناکافی و بیثمر شود.
۲- تعریف مسئله:
پس از اینکه مسئله را شناختید لازم است آن را تعریف کرده تا بتوانید برای حل کردن آن اقدام کنید. باید به گونهای برای خود مسئله را شرح دهید که رسیدن به هدف در آن امکانپذیر باشد.
۳- شکل دادن استراتژی:
قدم بعدی برای حل مسئله، پرورش دادن یک راهحل است. در این مرحله نمیتوان یک روش کلی را به کار گرفت، چون این استراتژی بسته به شخصیت فرد و موقعیتی که در آن قرار دارد، متفاوت است.
۴- سازماندهی اطلاعات:
پیش از بهکارگیری راه حل موردِنظر، بهتر است اطلاعات خود را طبقهبندی کنید. به طور مثال: آگاهی شما از مسئله چقدراست؟ چه چیزهایی برای شما مبهم هستند؟ و… .
۵- اختصاص منابع:
پیش از حل مسائل، منابع خود را الویتبندی کنید؛ از جمله منابع مالی، زمانی و دیگر منابع مورد نیاز.
۶- نظارت بر پیشرفت:
یکی از روشهای کارآمد حل مسئله، نظارت بر روی نوع پیشرفت میباشد. اگر روش اجرایی مؤثر واقع نشد، روش یا هدف خود را مورد بازبینی قرار دهید. این نکته را در نظر داشته باشید که میزان اعتماد به نفس شما نیز تأثیرگذار خواهد بود.
۷- ارزیابی نتایج:
پس از رسیدن به یک راهحل نیاز است تا نتایج را ارزیابی کرده و تعیین کنید که این راهحل مناسبی است یا خیر.
تقویت مهارت حل مسئله با آگاهی از موانع آن:
موانعی در حل مسئله وجود دارند که گاهی افراد را دچار مشکل میکنند. مهم ترین موانع:
۱-استرس
۲-تجربهی شکست
۳-رفتار تکانشی
۴-ویژگیهای شخصیتی
مهارت تفکر خلاق
تقویت تفکر خلاق، ما را در تصمیمگیری بهتر و حل مسئله کمک میکند.
ویژگی های افراد خلاق:
- باهوش بالاتر از متوسط هستند.
- علاقهمند به نوآوری، پیچیدگی و اتخاذ تصمیم مستقل هستند.
- این افراد مایلند خود تصمیمی مستقل اتخاذ کرده و از دیگران پیروی نکنند.
- این افراد بیشتر با انگیزههای درونی سروکار دارند تا محرکهای بیرونی مثل: شهرت، پول، مقام و تحسین.
- افراد خلاق میتوانند میان تفکر منطقی و تفکر غیرمنطقی یا پدیدههای خیالی و عینی نیز هماهنگی ایجاد کنند.
شرایط ابراز تفکر خلاق:
- داشتن آزادی در ابراز عقیده
- داشتن اعتماد به دانش و مهارتهای شخصی
- داشتن فرصت و زمان کافی
- کسب موفقیت
- مهم دانستن اشتباهات
توصیه های عملی به والدین جهت پرورش تفکر خلاق:
تقویت تفکر خلاق برای رشد فعلی و آیندهی کودک و جامعه ضروری است.
- طرح سؤالاتی که کودک را به حدس زدن و ایجاد تفکر در مورد علل و معلولها تشویق کند.
- کمک گرفتن از کودک در یافتن پاسخ سؤالات.
- ایجاد زمینهی گفتگو و نظرخواهی از کودک درخصوص بعضی تصمیمات ساده.
- ایدههای کودک جدی گرفته شود و خود او به آن عمل کند.
- همراه کردن کودک در فعالیتهای ساده و روزمره.
- استفاده از تشویقهای کلامی.
- طرح بازیهای معماگونه برای کودک.
- ایجاد فرصت کافی برای اندیشیدن و پرورش فکر کودک.
- صحبت از تجارب خود.
- آشنا ساختن کودک با خصوصیات فرهنگی جامعه و مأنوس ساختن کودک با محیط اجتماعی.
مهارت مدیریت هیجان
شما در موقعیتهای مختلف مثلاً زمانهایی که عصبانی میشوید، ناراحت میشوید، ذوق زده میشوید، از چیزی میترسید، احساس پشیمانی و گناه میکنید؛ هیجانتان را سرکوب میکنید یا اجازه میدهید بروز شود؟
هیجان چیست؟
هیجانات واکنشهای نسبتاً کلی و ساده هستند که بدن ما به محرکهای بیرونی و درونی نشان میدهد. این پاسخها ناپایدار و معمولاً آنی هستند و با تغییرات فیزیولوژیک و یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند مثل: غم، شادی ، خشم، ترس، تعجب، بیزاری و غیره همراهند.
خیلی مواقع هیجان و احساس به جای هم به کار برده میشوند، مثل زمانی که از موضوعی خوشحال یا ناراحت میشویم و میگوییم احساس شادی یا غم به من دست داد و تقریباً هیچوقت نمیگوییم هیجان شادی یا غم را تجربه کردم.
هیجانات چند نوع هستند؟
هیجانات را می توان از جهاتی به دو دستهی مثبت و منفی تقسیم کرد.
هیجانات مثبت: شامل آن دسته از هیجاناتی است که با حالت عاطفی خوشایند همراه است مثل شادی، عشق و… .
هیجانات منفی: شامل آن دسته از هیجاناتی است که با حالت عاطفی ناخوشایند همراه است مثل اندوه،نفرت و… .
دستهای از هیجانات، هیجان اصلی و دیگر هیجانات ترکیبی از هیجانات اصلی هستند.
هیجانهای اصلی کدامند؟
بر اساس نظریهی رابرت پلاچیک، هشت هیجان اصلی وجود دارد که در بقای انسان نقشی حیاتی دارند. این هیجانات عبارتند از: تحسین، شادی، احتیاط، خشم، بیزاری، غم، شگفتی و وحشت.
مهارت مدیریت هیجان چیست؟
مهارت مدیریت هیجان یعنی مدیریت آگاهانه، هوشیارانه و خلاقانه هیجانات. برای اینکه بتوانیم هیجانات را آگاهانه و خلاقانه مدیریت کنیم باید هیجانات را به خوبی بشناسیم. به عبارت سادهتر مهارت مدیریت هیجانات به ما کمک میکند تا:
- احساساتمان را بشناسیم.
- پیشبینی کنیم که در هر موقعیتی چه هیجانی در ما ایجاد میشود.
- بدانیم که در هنگام تجربهی هر هیجان چه واکنشی نشان خواهیم داد.
- پیشبینی کنیم شدت آن هیجان چقدر خواهد بود.
- بدانیم رفتارهای هیجانی چه تأثیری روی دیگران خواهند گذاشت.
- هیجانات را مدیریت و کنترل کنیم.
- برای احساسات دیگران ارزش قائل شویم.
و از همه مهم تر به ما می آموزد که:
- هیجاناتمان را بپذیریم؛ نه به این معنی که آنها را آزادانه ابراز کنیم، در واقع در مهارت مدیریت هیجان میآموزیم که نمیتوانیم هیجان را به هر شکلی که دلمان خواست بروز دهیم.
مهارت تصمیمگیری
به فرآیندی که در ذهن انجام میشود تا از بین چند گزینهی موجود یک گزینه انتخاب شود، تصمیمگیری گفته میشود. برای مثال: در یک روز تعطیل، انتخاب بین گزینههای ماندن درخانه و استراحت کردن، ورزش کردن، فیلم تماشا کردن، نظافت کردن و غیره را تصمیمگیری میگویند.
مهارت تصمیمگیری چیست؟
در بعضی مراحل زندگی با موفقیتهایی مواجه میشویم که ناچار به تصمیمگیری هستیم. معمولاً دوست داریم که تصمیمات درستی بگیریم و از گزینههای موجود بهترین را انتخاب کنیم. گاهی به علت گزینههای زیادی که پیش رو داریم دچار شک و تردید میشویم و تصمیمگیریهایمان را به تعویق می اندازیم. مهارت تصمیمگیری روشهای صحیح و منطقی را به ما میآموزد، توجه و دقتمان را در پروسهی تصمیمگیری بالا میبرد و باعث پایین آمدن میزان خطا هنگام تصمیمگیری میشود.
سبک های تصمیم گیری:
افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و موقعیتهای متفاوتی که در آن قرار میگیرند به سبکهای مختلف تصمیم میگیرند.
تصمیمگیری احساسی
در این سبک فرد بر اساس هیجانات و احساساتش تصمیم میگیرد. افراد در واقع بدون هیچ آیندهنگری و تحلیل و بررسی منطقی و براساس جملهی «به دلم افتاده این کار را انجام دهم» تصمیم میگیرند کاری را انجام دهند. مثل زمانی که یک فرد از یک فرد خوشش میآید وتصمیم میگیرد با او ازدواج کند.
تصمیمگیری تکانشی
به رفتارهایی که بدون هیچ تأمل و تحلیلی و به صورت لحظهای بروز پیدا میکند، رفتارهای تکانشی میگویند.
تصمیمگیری اجتنابی
بعضی افراد اعتمادبهنفس کافی برای گرفتن تصمیمات مهم زندگیشان را ندارند. این عده به علت ترس از تصمیمگیری، با به تعویق انداختن تصمیمگیری وگفتن جملهی «بیخیال، همه چیز خودش درست میشود» به یک آرامش کاذب و زودگذر میرسند.
تصمیمگیری اضطرابی
عدهای زمانی که باید دست به انتخاب بزنند و تصمیمگیری کنند، دچار اضطراب میشوند. سطح این اضطراب به حدی بالاست که فرد تحمل ندارد و برای رهایی از این موقعیت پُرتنش، بدون فکر و بدون بررسی، یکی از گزینهها را انتخاب میکند. هدف وی تنها خلاصی از اضطراب و فشار است.
تصمیمگیری وسواسی
عدهای از افراد هم هنگام تصمیمگیری سطح بالایی از اضطراب را تجربه میکنند ولی این اضطراب به خاطر ترس از تصمیمگیری اشتباه است. این افراد هنگام تصمیمگیری با وسواس خاصی گزینهی موردِنظر را بررسی میکنند و بیشتر زمان و انرژیشان را صرف تحلیل و بررسی میکنند و معمولاً بعد از تصمیمگیری احساس پشیمانی میکنند.
تصمیمگیری تقدیری
بعضی بر این باورند که شکست و موفقیت افراد به شانس و اقبال آنها بستگی دارد. آنها با سپردن همه چیز به قضاوقدر به طور شانسی دست به انتخاب بین گزینهها میزنند.
تصمیمگیری منطقی
در این سبک، فرد تلاش میکند تا با منطق پیش برود و این نوع تصمیمگیری بهترین وسالمترین نوع تصمیمگیری است.
مهارت تفکر نقادانه
تفکر نقادانه(Critical Thinking) یعنی توانایی تصمیمگیری و حل مشکلات بر مبنای استدلال و شواهد منطقی وکنار گذاشتن احساسات در تصمیمگیریها. در ظاهر امر به نظر میآید که این کار بسیار آسان است اما اغلب افراد توانایی بهکارگیری چنین روشی را در تصمیمگیریهای خود ندارند. تفکر نقادانه به شما اجازه میدهد تا بتوانید درون و بیرون هر چیزی را جستجو کرده و در فرآیند تصمیمگیری خود، توضیحاتی منطقی بیابید.
مهارت تفکر نقادانه به شما کمک میکند تا:
- تمرکزتان بر واقعیت و شواهد معطوف شود.
- از توجه به احساسات وتصمیمات احساسی دوری کنید.
- تکبر خود را کنار بگذارید و تواناییهای خود را به درستی بسنجید.
- به طور کلی تواناییهای خود را بالا ببرید.
- عضو بهتری درتیم باشید.
برای اینکه اعضای تیم خود را به تفکر نقادانه تشویق کنید، از آنها بپرسید که بهترین تصمیماتشان معمولاً چطور اتخاذ شده است؟ آیا تصمیمات آنان بر پایهی شناخت وتحقیقات کافی به دست آمده یا تنها بر پایهی حسشان بوده است؟ و… .
افرادی که دارای تفکر نقادانه هستند:
- روحیهی پرسشگری دارند.
- خودشان نقدپذیرند.
- داوری و قضاوت آنها به دور از لجبازی است.
- هر چیزی را به سادگی و بدون تفکر، نه میپذیرند و نه رد میکنند.
- به چیزهای مثبت و منفی مسئله توجه دارند.
- قدرت تجزیه و تحلیل و استنتاج موضوعات مختلف را دارند.
- با ذهن باز و متفکرانه در مورد مسائل اظهارِنظر میکنند.
- معمولاً قدرت تشخیص درست از نادرست را دارند.
- هنگامی که تمام موضوعات را در نظر میگیرند، به جزئیات نیز توجه میکنند.
- شنوندهای فعال هستند.