پزشکی کوانتومی را مورد تحقیق کردیم و نتایج کاملی در مورد پزشکی کوانتومی رسیدیم که باهم مورد برسی انجام میدهیم .
پزشکی کوانتومی که با عنوان پزشکی جایگزین و مکمل نیز خوانده میشود، فناوری جدیدی در حوزهی علوم پزشکی است. پزشکی کوانتومی از بَرهمکُنِش میدانهای الکترومغناطیسی در دوز پایین با اندامهای بدن بهره میبرد. اساس تخصص پزشکی کوانتومی اين است كه بدن انسان خود دارای ميدانهای الكترومغناطيسی است. میدانهای الکترومغناطیسی در درون و بيرون بدن انسان در جريان هستند و در تغييرات فيزيكی و شيميايی بدن نقش دارند. مسائلی که بیان شد مبانی فناوریهای نوظهوری هستند كه در علم پزشكی برای تشخيص بيماریها و اختلالات و هچنین به جهت ارتقای سلامت به كار گرفته میشوند. مقالهی پزشکی بیورزونانس و کوانتوم بر اصول طب کوانتوم و دستگاههایی که اخیراً در حوزهی پزشکی کوانتوم اختراع شدهاند، مروری خواهد داشت.
روشهای تهاجمی تشخیص پزشکی
پزشکی از زمانی که انسان شروع به تلاش برای شناخت بدن خویش نمود، با او همراه شد تا مشکلات جسمی را که دامنگیر سلامت وی بوده، در حوزهی دانش بشری برطرف کند. از این جهت با پیشرفتهایی که در حوزههای علم فیزیک، علم شیمی و زیستشناسی، بهخصوص در دو قرن اخیر صورت گرفته است، انسان امکان دسترسی به فناوریهای دقیق و پیچیدهتر جهت تشخیص بیماریها و روشهای ارتقا سلامت پیشرفته از جمله بهکارگیری داروهای شیمیایی، رادیوتراپی و جراحی به وسیلهی ابزار جدید را جایگزین روشهای سنتی در علم پزشکی کرد.
انسان با گذر زمان پی برد که دست بردن در طبیعت و عوارض جانبی بدن، حداقل به اندازهی خود بیماری میتواند سبب به خطر افتادن و ضعیف شدن فرد بیمار گردد. از این جهت انسان در صدد توسعه و بهرهوری از روشهای غیرتهاجمی برآمد. با توسعهی علم بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی، پزشکان در تلاش بودند که مواد شیمیایی-ارتقا سلامت را با دقت بیشتری به نقاط مورد نظر در بدن فرد ارسال کنند. به طور خلاصه میتوان بیان کرد که انسان در تلاش است که در حین تشخیص و ارتقای سلامت، کمترین آسیب به بدن وارد شود. علی رغم همهی تلاشهایی که در زمینهی مهندسی پزشکی در جهت پزشکی مدرن انجام میگیرد، آیا راه کمخطرتر و طبیعیتری که سازگاری کامل با بدن داشته باشد وجود دارد؟
علم فیزیک کوانتوم چیست
کوانتوم در اصطلاح علم فیزیک کمترین و سادهترین دوز انرژی است که توسط اتم جذب یا ساطع میشود و قابل تجزیه نمیباشد. یک قرن از ظهور علم فیزیک کوانتوم میگذرد. علم فیزیک کوانتوم عنوان میکند، کلیهی امواج الکترومغناطیسی، از بستهها یا همان کوانتومهای انرژی تشکیل شدهاند. بر طبق این موضوع، بَرهمکُنِش امواج الکترومغناطیسی با هر شئ ازجمله بدن انسان میتواند دارای دو اثر باشد که یکی شامل جذب تابش الکترومغناطیسی توسط بدن است که آثار ارتقا سلامت و یا پیشگیرانه دارد و دیگری تابش امواج است که جنبهی تشخیصی دارد، نظیر عکسبرداری به وسیلهی اشعه X وMRI. در این رابطه میزان جذب و کارایی اشعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. بر طبق این موضوع دوز بسیار کم تابش الکترومغناطیسی کم انرژی با شدت کم دارای حداکثر بازده تشخیصی میباشند.
بنابر آنچه که بیان شد ،میتوان حدس زد که پزشکی کوانتومی بخشی از علم پزشکی است که از تابشهای بسیار کم الکترومغناطیسی که دارای خطر کمتری برای بدن انسان میباشند در جهت تشخیص و ارتقا سلامت استفاده میکند و در آن عوامل شیمیایی که باید وارد بدن بیمار شوند، جایگاهی ندارند.
شدت تابشهای الکترومغناطیسی را میتوان با تابشهای کیهانی که در حالت عادی پیرامون ما هستند و ضرری برای بدن ندارند و حتی در موارد بسیاری در تنظیم فعالیتهای بدن نقش دارند، مورد قیاس قرار داد.
پزشکی کوانتومی تلفیقی از علم پزشکی غربی، طب شرقی، طب گیاهی، طب هومئوپاتی و فیزیک کوانتومی است و یک نوع از طب ارتعاشی بر مبنای دیدگاههای فیزیک کوانتومی اتمها در ابعاد سلولی میباشد. برخلاف پزشکی کنونی که در وهلهی اول نشانهها را دیده و با روشهای ارتقا سلامت خود آنها را بهطور مقطعی و موضعی سرکوب میکند، طب کوانتوم از طریق نشانهها تا حدودی پی به شناسایی ریشهی بیماریها برده و تشخیص بیماری را سادهتر میکند.
مبانی علمی پزشکی کوانتومی
تمام مواد پیرامون ما از اتمهایی تشکیل شدهاند که خود شامل الکترونها و پروتونها میباشند. چیزی که الکترونهای یک اتم و پروتونهای موجود در هستهی اتم را در کنار یکدیگر نگه میدارد، نیروی الکترواستاتیک ناشی از بارهای الکتریکی این ذرات میباشد که بنا بر نظریهی الکترومغناطیس سبب ذخیرهی انرژی در فضای اتم میشود. از طرفی بر طبق نظریهی الکترودینامیک، حرکت بارهای الکتریکی سبب تشعشع میدانهای الکترومغناطیسی میشوند که خود حامل انرژی هستند.
بنابر این موضوع میتوان مشاهده نمود که فضای تمامی اتمهای سازنده شامل انرژیِ ناشی از اَندَرکنش ذرات داخلی یک اتم و همچنین بَرهمکُنِش این ذرات با همهی ذرات اتمهای دیگر بدن می باشد.(نیروی الکترواستاتیک یک نیروی بلندبرد است و تا فواصل زیادی مؤثر واقع میشود.) البته بر طبق نظریهی مکانیک کوانتوم، الکترون بصورت موجی پیرامون هسته در حال نوسان است، این خود نوعی وجود انرژی در اتم را بیان میکند. بر این اساس میتوان انتظار داشت که بدن ما مانند هر جسم دیگر دارای تابش الکترومغناطیسی باشد.
از سوی دیگر، آرایش اتمهای بدن سبب شکلگیری و ساخت غشاهای سلولی شده است که هر یک از این غشاها دارای اختلاف پتانسیل الکتریکی و جریان یونی خاص خود هستند و در نتیجهی آن بدن را به سازههای تشکیل شده از مدارهای الکتریکی تبدیل کرده که شامل مقاومت، خازن، ولتاژ، جریان و میدانهای مغناطیسی ثابت و متغیر میشوند. دور از انتظار نخواهد بود اگر بیان کنیم که هر عضوی از بدن دارای فرکانس الکترومغناطیسی خاص خود است.
میدانهای حیاتی
امواج الکترومغناطیسی در تکنولوژی روز در ایجاد ارتباطات و انتقال اطلاعات کاربرد دارند. امواج ساطع شده از بدن و یا منتشر و جاری شده در بدن، در ایجاد ارتباط میان سلولهای بدن و انتقال اطلاعات میان سلولهای بدن و همچنین جهتدهی به مولکولهای دریافتی به وسیلهی غذا برای رفتن به مکان مورد نیاز اعم از ترمیم بافت و تکثیر سلولی نقش اول و اساسی دارند. از این جهت به این میدانهای الکترومغناطیسی، میدانهای حیاتی (Bio-field) گویند که حاوی اطلاعات زیستی (Bio-information) هستند. فرکانس کلی این امواج در حدود ٥۳-٧٨ گیگاهرتز است. البته رابطهی مشهور انیشتین نیز در این موضوع مورد توجه است. این رابطه بیانگر معادل بودن جسم (m) با انباشتهایی از انرژی است(E=mc2).
پس میتوان انتظار داشت که مواد غذایی، سموم، امواج مخابراتی موجود، دما، نحوهی تفکر، کارکرد ناصحیح یک عضو و… بر امواج ذاتی بدن و انرژی ناشی از آن تأثیرگذار باشند. آشکارسازی این امواج بسیار ظریف است. دورهی تغییرات امواج بر اساس پیشرفتهایی رخ میدهد که در نظریههای میدان، آشوب (Chaos) و خودسازماندهی (Self-organization) صورت گرفته باشد.
استقاده از فیزیک کوانتوم در طب سوزنی!
اساس همهی آنچه که تا امروز در طب کوانتوم متجلی شده است را میتوان در طب سوزنی چینی جستوجو کرد. چینیها اعتقاد داشتند که در بدن ۱۲ کانال اصلی انرژی موجود هست که به واسطهی این کانالها انرژی به بدن وارد و از آن خارج میشود که آن را «Meridia» مینامند. گرفتگی هر یک از این کانالهای انرژی منجر به بروز بیماری در بدن می شود. آزمایشات بسیاری در قرن 20 برای بررسی درستی این فرضیه و ردیابی این کانالها انجام گرفت. دکتر وول در دههی 1950 میلادی به وسیلهی قرار دادن بدن در یک مدار الکتریکی حساس نشان داد که بر روی پوست بدن نقاطی وجود دارند که نسبت به نقاط اطرافشان در بدن دارای مقاومت الکتریکی کمتری هستند. مقاومت الکتریکی پوست در حالت طبیعی در حدود ۲-۴ MΩ است. در صورتی که مقاومت Meridianها در حدود ۱۰۰ KΩ میباشد.
آزمایش دیگری در سال ۱٩٨٥ توسط Vernejoul در پاریس انجام گرفت. در آن آزمایش نشانگرهای رادیواکتیو در نقاط طب سوزنی بدن تزریق شدند و حرکت این مواد رادیواکتیو با کمک دوربینهای تصویربرداری اشعهی گاما ردیابی شد. سپس مشاهده شد که نشانگرهای رادیو اکتیو مسیر Meridian را با سرعت ۳۰ cm در ۴- ۶ min دنبال کردهاند.
آزمایشات دیگری نیز در جهت تکمیل این مشاهدات صورت گرفت که نشان دهندهی این مطلب بود که هر عضوی از بدن دارای Meridian خاص خود میباشد و شدت و ضعف انرژی Meridian به سلامت یا ناهنجاری و اختلال آن عضو وابسته است. دکتر Voll از طریق هدایت الکتریکی (معکوس مقاومت الکتریکی) یک عضو میتوانست به وضعیت آن عضو پی ببرد. بهطور مثال در یک عضو که دچار عفونت است به دلیل تجمع یونها، هدایت الکتریکی در Meridianهای آن عضو افزایش پیدا میکند.
بیوفوتون
در فیزیک کوانتوم میان انرژی یک فوتون (E) و فرکانس (ν) آن رابطهای وجود دارد که عبارت است از (E=hν) که h در این رابطه ثابت پلانک میباشد. بر طبق این موضوع انرژی که به بدن وارد و خارج میشود دارای فرکانسی است که در طیف الکترومغناطیس خواهد بود که به این فوتونهای ساطع شده از بدن، بیوفوتون گفته میشود.
مشاهداتی که از اوایل قرن 20 صورت گرفت نشان داد که بافتهای فرد بیمار از خود امواج غیرعادی ساطع میکنند که میتوان به کمک این امواج با دقت زیاد محل عفونت و یا بیماری را تشخیص داد. در سال 1925 لاخوسکی بیان کرد که هر سلول زنده وابسته به هستهی خود میباشد که این هسته مرکز ارتعاش و تابش است.
قدمهای بعدی در این رابطه توسط روسها برداشته شد. روس ها با ایجاد و توسعه روش عکسبرداری Kirlian (یک روش عکسبرداری بر اساس برهمکنش یک تخلیهی الکتریکی با فرکانس بالا و یک صفحهی عکاسی) اثرات انرژتیک ارگانیسمهای زنده را ثبت کردند که به انرژیهای طب سوزنی نسبت داده شدند. سپس با کمک آن نقاط شروع و پایان کانالهای طب سوزنی و همچنین اختلالات مرتبط با کانال ها که باعث بیماری شده بودند، نمایان شد. البته دکتر وول نشان داده بود که بیست Meridian در دستها و پاها شروع و یا خاتمه می یابند. در بدن هر فرد حدود یک هزار Meridian قرار دارد که به آنها نقاط اندازهگیری گفته میشود. این نقاط اندازه گیری پنجرهی دسترسی به اطلاعات بدن هستند.
شعور درونی
همان گونه که تاکنون اشاره شد، امواج الکترومغناطیس ساطع شده از بدن دارای اطلاعات زیاد و دقیقی از وضعیت بدن هستند. امواج الکترمغناطیس در عین حال که در پیرامون بدن حضور دارند، در درون بدن نیز جریان دارند. این امواج اطلاعات بیولوژیک را انتقال میدهند و باعث حیات و بقای بدن میشوند. این موضوع در رابطه با امواج شبیه اعتقاداتی است که در مکاتب طب سنتی شرقی نظیر هند و چین وجود دارد.
مکاتب طب سنتی شرقی معتقدند که در بدن انسان شعوری وجود دارد که مسئول ادارهی بدن میباشد و همین شعور است که هنگامی که زخمی در بدن ایجاد میشود، پلاکتها و گلبول های سفید را به آن منطقه اعزام میکند و جریان مواد را در جهت ترمیم آن منطقه آسیب دیده تغییر میدهد، بدون اینکه ما از چگونگی تمامی آنچه که در بدن اتفاق میافتد مطلع باشیم. این شعور در تک تک سلولهای بدن وجود دارد و به آنها حیات بخشیده است و به فعالیتهای سلولها جهت میدهد.
هدف پزشکی کوانتومی
هدف پزشکی کوانتومی برقراری ارتباط با این بخش از مغز و شعور درونی جاری در هر سلول بدن است . یعنی از خود بدن بدون دخالت بخش آگاهانه در مورد بدن و نیازها و کمبودهای آن سؤال میشود و بدن به وسیلهی خواص فیزیکی ذاتی خود (میدانهای الکترومغناطیس) به این سؤالها صادقانه پاسخ میدهد. دانشمندان معتقدند که همان شعوری که قادر به ترمیم خودبهخودی زخم یا شکستگی میباشد، در صورتی که آن بخش تقویت شده و ارتباط درستی با آن برقرار شود، قادر خواهد بود هر بیماری و ناهنجاری را برطرف کند.
بر طبق این موضوع بروز یک اختلال در سیستم بدن ناشی از گم شدن و یا در دسترس نبودن بخشی از اطلاعات بدن است که شعور ذاتی بدن را در شفابخشی دچار ضعف میکند و به صورت آشوب و ناهماهنگی در میدانهای الکترومغناطیسی بدن بروز مییابد. شاید بتوان در یک جمله بیان کرد که هدف پزشکی کوانتومی بازیابی اطلاعات بیولوژیک گم شده و یا تأمین اطلاعات جدید جهت بازگرداندن توانایی خود ارتقا سلامتی بدن میباشد.
تشخیص کوانتومی
تشخیص کوانتومی بر اساس اندازهگیری پارامترهای انرژتیک و اطلاعاتی است که تصویر دقیق و واضحی از یک ارگانیسم، اندام و سیستم درون آن و همچنین ارتباطات میان آنها ترسیم میکند. این کار از طریق اندازهگیری مقاومت، رسانایی، ظرفیت و سایر پارامترهای الکتریکی برخی نقاط سطح بدن انجام میگیرد و به تشخیص یک بیماری و یا مراحل اولیهی آن بیماری با دقت بالا کمک میکند و حتی میتوان به وسیلهی آن میزان آسیبپذیری شخص را در برابر یک بیماری خاص مشخص کرد. از جمله دستگاههایی که در این زمینه به کار برده میشوند میتوان به QXCI و ACMOS اشاره کرد.
نتیجه گیری
طب کوانتومی شاخهی نوپایی از علم پزشکی میباشد. علیرغم این که طب کوانتومی در ابتدای مراحل ظهور خود میباشد، قدمهای بلند و اساسی در جهت پیشگیری و تشخیص اختلالات جسمی و روحی انسان برداشته است. امروزه از این علم طب کوانتومی در کتابهای پزشکی به عنوان طب جایگزین و مکمل (Complementary and Alternative Medicine) یاد میشود. علم طب کوانتومی میتواند در تکمیل فرآیندهای ارتقا سلامت در علم پزشکی بسیار مؤثر واقع شود. بیتردید در آینده با پیشرفتهایی که در علم نانوتکنولوژی صورت میگیرد، نحوهی برقراری ارتباط با بدن و جمعآوری اطلاعات از آن متحول و بسیار دقیقتر خواهد گردید. با توجه به مزایایی که طب کوانتومی دارا میباشد، از جمله جهانی بودن، دقت روشهای تشخیصی، مختص بودن روش ارتقای سلامت هر شخص، کمخرج بودن، مستقل بودن از سن، رنگ پوست و شرایط آبوهوایی آغاز تحقیق و پژوهش در رابطه با این تکنولوژی در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است.
مطلبی که هماکنون آن را مطالع کردید، بر اساس یافتهها و گفتههای دکتر حمیدرضا طاهری یگانه، پدر علم بیورزونانس ایران نگارش شده است.
3 پاسخ
الان حس میکنم که یه هدف دارم که واسش تو این رشته تلاش کنم
دکترها و دندانپزشکان ایران اشغالگر علم فیزیک هستند. باید علم فیزیک و کاربردهای آن در اختیار فیزیکدانان باشد. دکترها و دندانپزشکان باید بیکار بشوند.
علم پزشکی باید برای فیزیکدانان باشد. دکترهای علوم پزشکی و دندانپزشکی کثیف هستند.